✍🏻 علی قنبری بیدگلی
عالِم محقّق، مرحوم حاج میرزا عبّاسقلی واعظ چرندابی تبریزی (۱۳۱۵ – ۱۳۸۶ ق) یکی از عشّاق کتاب در زمان خود بوده است. از جمله أسناد ارزشمند در این رابطه، نامههای خواندنی و زیبای آنمرحوم است که به حاج میرزا جعفر اشراقی تبریزی نوشته است. تصویر این مکاتبات در قسمت پایانی کتاب ارزشمند یک قطره دریا درج شده است. ذیلاً به چند فقره از این نامهها که مشخّصاً مربوط به کتاب نفیس الرّوضة الغّنّاء فی تحقیق معنی الغِناء است، اشاره میکنیم تا اسباب مزید شوق در نفوس طالبان علم گردد.
مرحوم واعظ چرندابی در این نامهها برای یافتن و تهیّهٔ رسالهٔ مزبور، از مرحوم اشراقی – که آنموقع در مدرسهٔ فیضیّه، ساکن بوده – یاری جسته است.
در نامهٔ اوّل به تاریخ ۱۵ فروردینماه ۱۳۲۹ شمسی، مینویسد: «از قرار معلوم، مرحوم [شیخ] ابوالمجد اصفهانی صاحب نقد فلسفهٔ داروین، رسالهای تحقیقی راجع به غنا نوشته و حضرت آقای سیّد شهابالدین نجفی قمی مسبوقاند. در شرح حال ابوالمجد در جزء ۳۲ أعیان الشیعة مینویسند: الروضة الغناء فی مسألة الغناء و هو من أنفس ما رأیته فی هذا الباب. مستدعیام یک نسخه با خطّ خوانا اعمّ از نسخ و نستعلیق به فوریت برای ارادتمند تهیّه و با پست سفارشی ارسال دارید». (یک قطره دریا، ص۴۱۸)
در نامهٔ دوم به تاریخ ۱۱ مهرماه ۱۳۲۹، مینویسد: «باری نمیدانم چرا انجاز طبع رسالهٔ غناء به طول انجامید. به موجب وعدهای که میدادید بایستی امروز در عالم مطبوعات بدرخشد. مستدعیم اهمّیت دهید، بلکه از آن استفاده کنیم ... عزیزم! در انجاز طبع رسالهٔ غناء تعجیل فرمایید که گفتهاند: فی التأخیر آفاتٌ».
ایشان در سومین نامه، به تاریخ ۲۸ آبانماه ۱۳۲۹، مینویسد: «مشتاقی و صبوری از حد گذشت ما را. اگر چنانچه از نشر رسالهٔ غناء پیشامدی مانع شده، لطفاً چنانچه قبلاً وعده دادهاید، آن را با خطّ نسخ و خوانا فوری استنساخ نموده و به ارادتمند با پست سفارشی ارسال دارید؛ و الّا از علّت تأخیر مستحضرم فرمایید». (یک قطره دریا، ص۴۰۱)
و در چهارمین نامه، به تاریخ ۲ اسفند ۱۳۲۹، مینویسد: «در تعقیب رسالهٔ غنا، آنقدر پافشاری شده که دیگر از تعقیب آن شرم دارم و این آخرین تذکّر است. امیدوارم به منصّهٔ قبول برسد. عزیزم! از قرار مظنون، بل معلوم، رسالهٔ مذکوره چاپ نخواهد شد. اینک مستدعیام به وعدهٔ خودتان وفا نموده، نسخهٔ آن را با خطّ خوانا و مصحّح به ارادتمند خود هرچه زودتر برسانید و بیش از این در حالت انتظارش مگذارید که گفتهاند: الکریم اذا وعد وفی و لا ریب أنّ حضرة سماحتکم من الکرام». (یک قطره دریا، ص۴۱۳)
آری، لِمِثْلِ هٰذا فَلْیَعْمَلِ الْعٰامِلُون!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* هستهٔ اصلیِ این نوشتار، یادداشتی به قلم استاد عبدالحسین طالعی بود؛ و الفضل للمتقدّم. با این حال، نگارنده پس از تهیّهٔ اصل کتاب - که خود حکایتی دارد - فقراتی را به نامهها اضافه کرد و توضیحات مقدّماتی را نیز بازنویسی نمود.
احسنت...