(دفتر احضاراتِ سیّد محمّدحسن الهی، ص٦٩ - ۷۰)
سیّد محمّدحسن الهی طباطبایی، گفتوگوی بهیادماندنی و جالبی را با موجودی که به گمان وی روح خواجه حافظ شیرازی بوده، در شب ١٤ شعبان المعظّم ١٣٤٥ ه ق تجربه کرده است. وی از آن موجود، دستوری برای تشرّف به محضر مقدّس امام زمان - أرواحنا له الفداء - میخواهد، و او هم دو کلمه دستورالعمل مجرّب به ایشان میگوید. جناب الهی از آن موجود برای سکونت در قم نیز مشورت گرفته و پاسخ خواندنیِ او را در دفتری که گزارش احضارات خود را در آن ثبت میکرده، نگاشته است:
🪴 «عرض کردم که: مسافرت ما در پیش است؛ شما چه مصلحت میدانید؟ توطّن در تهران بهتر است یا قم؟ فرمودند: قم بهتر است. قم، باطناش صفای صرف است. و این شعر را خواندند: بیا این داوریها را به پیش داور اندازیم؛ داور قم امام زمان [علیه السّلام] است و شما به آن شهر میروید.
✍🏻 [حاشیهٔ کنار صفحه:] «و فرمودند که: شما که در نظر دارید به قم بروید، البته به طرف ایشان میروید.»
🌱 عرض کردم که: دلم خیلی میخواهد که خدمت ایشان هم برسم. فرمودند: عشق میخواهد و اشک! و شما که آنجا مشرّف شدید، رویّهٔ اینجا را که کم با مردم اختلاط دارید ترک نکنید؛ در آن شهر اشخاص بیحال خیلی است و ظاهر آنجا به غیر از باطن است!»