🔹 «و امّا[؟] از عایدات؛ غیر از حاج/حاجی اخوی یک پول از کسی دیگر نمی‌رسد. به جهت آن‌که اگر بنا باشد عاید غیر در نظر باشد [طالب علم] از تحصیل بازمی‌ماند. و غیر از مولا نظر به غیر - إن شاء الل‍ه - نیست.

🔸 و امّا از تحصیلات؛ تقریباً از بعد از ماه رمضان بحمد الل‍ه شروع به خارج نمودم. خارج اصول آقای نائینی در شب، و می‌نویسم، و بحث أصالة الاشتغال است. و در صبح، درس فقه ایشان می‌روم و می‌نویسم. و درس فقه، صلوة جواهر [است]. و عصر هم درس اصول آقا سیّد ابوالحسن [می‌روم]؛ ولی نمی‌نویسم. و بحث ایشان در استصحاب است.

🔹 و پیش از آفتاب، درس حکمت نزد آقای آمیرزا احمد، پسر مرحوم آشتیانی، برادر آقای حاج/حاجی شیخ مرتضی. از اوّل منظومه گفته‌اند و فعلاً بحث غررٌ فی علمه بذاته.

🔸 در این بحث، اتّحاد عاقل و معقول معلوم می‌شود؛ چون که علمُهُ بذاته عینُ ذاتِه. چرا که علمُه وجود؛ یعنی نحوٌ من الوجود، و ذاتُه هم أیضاً وجودٌ. لذا عین وجود، علمُهُ و ذاتُه. و عاقل و معقول و عقل، متّحد. این مرتبهٔ اوّلِ عاقل و معقول. امّا یک مرتبهٔ[؟] علمه به اشیاء عالم، این مرتبهٔ نازلهٔ اتّحاد است، که این بیان مفصّلی دارد و در جاش [= جای‌اش] معیّن.

🔹 و یکی دو نفر اصرار دارند که بعد از تمام شدنِ حاشیه، شرح لمعه بگو. تا خدا چه خواهد.

🔸 و امّا مناکحات[؟]؛ از باب مفاد کریمهٔ لیس للإنسان إلّا ما سعیٰ، در گوش نمودم، امّا پا از گلیم خود دراز ننمودم. و سفارش حضرتعالی را فراموش ننمودم. بدیهی است بر هر خردمندی که سعادت یک مشت ملّت جاهل ضعیف و ترقّیِ این دین قویم را مایل می‌باشد، فرض و واجب می‌باشد باید کوشش کند به هر طوری که بتواند و جمیع منافیات را ترک کند که این سعی و کوشش [؟؟؟] و مایهٔ رفع مفاسد فراوان، و مقتضی هم موجود بوَد ...».

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💡 گفته می‌شود که نامه‌ی مزبور احتمالاً به خطّ مرحوم شیخ علی محدّث خراسانی (از شاگردان مرحوم میرزا مهدی اصفهانی) است. مخاطب نامه نیز معلوم نیست. از آن‌جا که سند مزبور جزو مجموعهٔ اسناد دکتر مهدی محقّق است، شایسته می‌نماید که از نزدیکان ایشان، صورت کامل سند درخواست شده، در اختیار قرار گیرد. مواردی که خوانش ننموده‌ام را مشخّص کرده‌ام تا دوستانی مساعدت فرمایند.